دنیای دیوانه ی دیوانه ی دیوانه

معلوم نیست تو این دنیای خر تو خر چه خبره؟ یکی می کشه و می زنه زیر گریه... یکی وایمی ایسته تا کشته بشه، انگار نه انگار که روزی زنده بوده. چی تو سر ماست؟ اصلاً چیزی هست یا صرفاً یه مشت اظهار فضل پوسیده است که با آدمیت اشتباه گرفتیم؟
گاهی وقتا جز تأسف خوردن کاری از آدم بر نمی آد.
بعضی وقتا هم جز تأسف خوردن بر تأسف خوردن کاری از دست آدم بر نمی آد.
چاره ای نیست جز این که سرتو بندازی پایین و راه خودتو بری. مثل کسی که چیزی نمی بینه یا چیزی نمی شنوه. اگه همه مون از اول یه جور دیگه برخورد می کردیم شاید دنیا جای بهتری برای زندگی می شد. نمی دونم. بلند کردن سرمون به چه بهایی تموم می شه. جرأتش رو داریم؟
افسانه

۱ نظر:

گلنا گفت...

کاش از اول بزرگ میشدیم..خیلی بده این شکلی..اشتباهاتو میبینی.وای میستی نگا میکنی..بر نمیگردی عقب..کاش میشد