در کجای جهان؟

چهار جلد کتاب نگاهی از درون به جنبش چپ ایران رو خوندم. این چهار جلد مجموعه مصاحبه های حمید شوکت با چهار تن از نسلی یه که سالها بر سر اعتقاد به آرمان و اهدافی که داشتند جنگیده اند و سختی کشیده اند و پیر شده اند...... و در آخر هیچ. هر کدوم اونها در کنج انزوای خودشون به گوشه ای خزیدند.
حرف ها خیلی تاثیرگذار بودند و من با خوندن هر بخشی حالم دگرگون می شد. این که می گم حالم دگرگون می شد حقیقت محضه. وقتی می بینی تاریخ ایران در یک مقاطعی مدام تکرار شده، می بینی چقدر آدم هر کدوم با یک دنیا امید و آرزو و شور و هیجان جوونی اومدند و بدون اینکه کسی متوجه بشه له شدند، بی انگیزه شدند، بی دفاع و تنهای تنهای تنها شدند..... وحشتناکه. فقط می تونی بگی ما کجای جهان ایستاده ایم؟ کجای جهان؟؟؟؟
اگه خورده شدن مهر باطل شد روی انسانهایی که روشنفکرای 30 سال پیش ما بودند و راهی رو رفتند که انتخابش بریدن از زندگی عادی محسوب می شد، براتون مهم که نه، دستکم کنجکاوی برانگیزه این کتابها رو تا جلد آخر بخونید. شاید مثل من به سوگ تلخی ناگزیر سرنوشت این آدمها بشینید، شاید هم بخونید و کناری بندازید و بگید این هم کتابی بود.
نگاهی از درون به جنبش چپ ایران:

جلد اول: گفتگو با مهدی خانبابا تهرانی

جلد دوم: گفتگو با ایرج کشکولی

جلد سوم: گفتگو با کورش لاشایی

جلد چهارم: گفتگو با محسن رضوانی

۱ نظر:

نوشین گفت...

ببین که آدم چرا باید به گوشه ای بخزه.... برای ملت ایران جنگیدن خیلی سخته . مبارزه با یه توهم گروهی. گروهی متوهم.... خدا بداد برسه. این مردم در 2 دوتا ی اول گیر کردن.... فایده نداره. مثل اینه که یه بنایی رو درست میساختی بعد اومدی با عجله رونماش کنی زدی داغون شد حالا با خشت و گل دارن سر میکنن.