اکبر رادی

با افسانه و آزادی توی سالن بتهوون خانه ی هنرمندان نشستیم منتظریم تا اکبر رادی بیاد و نمایشنامه ی کاکتوس رو بخونه. من تا اون موقع از نزدیک ندیده بودمش. پیرمرد کوتاه قدی با پالتو می آد با اطواری اشرافی . کنار بهزاد فراهانی می نشیند پالتوش را در می آورد و بعد از حماسه سرایی های زیادی آقای فراهانی رادی شروع می کند. و می گوید در این جمع تنک محقر تئاتری ها می خواهد نمایشنامه ای کوتاه بخواند. این اولین خاطره ی من از رادی بود و اولین تصویر از او. برای همیشه توی ذهنم ماند: این جمع تنک محقر!!! دلم از رفتن او خیلی گرفت. منتهی من از اون جا که همه چیز را دیر می گیرم حالا هر وقت یادش می افتم بغض می کنم. امین