ویتگنشتاین، پوپر و ماجرای سیخ بخاری

این اولین کتاب مربوط به فلسفه بود که تو زندگیم تا الان! تونستم تا آخر با میل و اشتیاق بخونم.
کتاب بیشتر داستانه تا فلسفه بافی و انقدر جذاب و خوبه که آدم همه اش با خودش فکر می کنه آخه این اجنبی های پدرسوخته چه جوری این شیوه ی تحقیق رو بلدند؟ اصلاً از کجا یاد گرفتند اینجوری یه مسئله ی ساده رو به یه موضوع تحقیق تبدیل کنند؟ اونم تحقیقی که نه تنها به خوندنش می ارزه بلکه نوشتارش هم ساده و داستان گونه است و تا تموم نشه نمی شه کنارش گذاشت.
ترجمه ی کتاب ساده و روونه. نشر نی چاپش کرده. و مترجمش حسن کامشاده.
نکته اش برای من این بود که پشت حرف های پیچیده ی فلسفی آدم هایی پنهان شده اند که هر کدوم ویژگی های شخصیتی خودشون رو دارند. شبیه به همه ی آدم های دیگه اونها هم رنج می کشند، حسادت می ورزند، دوست دارند، متنفرند، مسخره می کنند، سخت می گیرند، داد می زنند، به جوک های ناجور می خندند، مبارزه می کنند، ناامید می شند و در کنار همه ی اینها مغز تحلیل گر و پیچیده ای دارند که دریافت هاشون از هستی رو به شکلی عجیب و غریب که بهش می گن فلسفه به ما معرفی می کنه. دوست داشتم این کتاب رو و خوشحالم که خوندمش. 
خوندنش رو به همه توصیه می کنم حتی کسایی که مثل خودم چندان به فلسفه خوانی علاقه ندارند.
پ.ن: من چقدر از فعل فلسفیدن خوشم اومده!
افسانه